کد مطلب:140473 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

شهید نمودن حضرت امام را و اختلاف در اینکه قاتل آن امام همام کیست؟
هنگامی كه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در میان معركه با بدن چاك چاك روی خاك افتاده بودند به روایت مرحوم سید در لهوف عمر بن سعد ملعون رو كرد به یكی از امیران لشگر و گفت:

وای بر تو چرا معطلی، از اسب به زیر آی و حسین را راحت كن.

آن ناپاك خواست پیاده شود خولی بن یزید لعنة الله علیه سبقت جست تا سر مبارك امام علیه السلام را جدا كند همینكه آن حرامزاده به نزدیك حضرت آمد بدنش به لرزه افتاد به نوشته مرحوم طریحی در منتخب امام علیه السلام از گوشه چشم نظری به


خولی نمود كه بدنش مرتعش شد و لرزه بر اندامش افتاد لذا نتوانست آن قصد شومش را عملی سازد.

در كتاب تبر المذاب نوشته چون خولی لرزان و وحشت زده برگشت شمر خبیث او را با آن حال مشاهده كرد گفت: فت فی عضدك، مالك ترعد، بازویت شل باد چرا می لرزی؟!

گفت: نه بخدا سوگند، هرگز فرزند زهراء را من نمی كشم، این كار از دست من برنمی آید.

شمر زنازاده گفت: كلحت هذه اللحیة لانها تنبت علی غیر رجل یعنی: قبیح باد این مو كه در صورت تو است زیرا كه تو مرد نیستی، موئی در روی نامردی روئیده است.

مرحوم طریحی می نویسد:

هنگامی كه امام علیه السلام در شرف ارتحال بود چهل سوار به قصد قتل آن حضرت مبادرت به آن نموده هر كدام می خواستند كه سر مطهر امام علیه السلام را جدا كنند از جمله آنها شبث بن ربعی بود، وی همینكه پیش آمد حضرت از گوشه چشم نظری به سوی او افكند، شمشیر از دست شبث افتاد و رو به فرار نهاد به نوشته ابومخنف سنان بن انس رو كرد به او و گفت: چرا حسین را نكشتی ثكلتك امك و عدموك قومك مادرت به عزایت نشیند و در میان قبیله ات گم شوی هلم الی بالسیف برو شمشیر را بیاور بده به من.

شبث شمشیری را كه از دستش افتاده بود آورد و به او داد، سنان رو به قتلگاه آورد تا نزدیك شد امام علیه السلام دیدگان گشود و نگاهی تند به آن حرامزاده فرمود، از نگاه آن حضرت لرزه بر اندام سنان افتاد و ترسید و شمشیر از دستش افتاد و رو به گریز نهاد.

مرحوم سید در لهوف می فرماید:


فنزل الیه سنان بن انس النخعی لعنه الله، فضرب بالسیف فی حلقه الشریف و هو یقول: و الله انی لا جتز رأسك و اعلم انك ابن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و خیر الناس ابا و اما ثم اجتز رأسه المقدس المعظم و فی ذلك یقول الشاعر:



فای رزیة عدلت حسینا

غداة تبیره كفا سنان



پس سنان بن انس نخعی از اسب فرود آمد و شمشیر به گلوی شریف حضرت زد و می گفت: به خدا سوگند كه من سر تو را از بدن جدا خواهم نمود و می دانم كه تو پسر رسول خدائی و پدر و مادرت از همه ی مردم بهتر هستند، سپس سر مقدس آن بزرگوار را برید و شاعر در این باره بدین مضمون می گوید:



باشد كدام غم به جهان چون غم حسین

روزی كه دستهای سنانش برید سر



دسته ای دیگر معتقدند كه قاطع سر مطهر امام علیه السلام نظر بن خرشه نام داشته

و مشهور بین ارباب مقاتل آن است كه شمر ملعون سر مبارك امام علیه السلام را بریده است و وی قاتل آنجناب می باشد